معنی فارسی reemanated
B1نشانهای از بازتاب یا تجدید آوایی یا نوری که قبلاً وجود داشته است.
To have emanated again, typically concerning sound or light.
- VERB
example
معنی(example):
موسیقی پس از وقفه دوباره انعکاس یافت.
مثال:
The music reemanated after the pause.
معنی(example):
صداها در طول جشنواره از تپهها دوباره بازتاب یافتند.
مثال:
The voices reemanated from the hills during the festival.
معنی فارسی کلمه reemanated
:
نشانهای از بازتاب یا تجدید آوایی یا نوری که قبلاً وجود داشته است.