معنی فارسی reembarks

B1

سوار شدن دوباره در زمان حال.

Boards again in the present.

example
معنی(example):

او هر تابستان برای تعطیلاتش دوباره به کشتی سوار می‌شود.

مثال:

He reembarks on the ship each summer for his vacations.

معنی(example):

هر بار که او سفر می‌کند، با یک نگرش جدید دوباره سوار می‌شود.

مثال:

Every time he travels, he reembarks with a new attitude.

معنی فارسی کلمه reembarks

: معنی reembarks به فارسی

سوار شدن دوباره در زمان حال.