معنی فارسی refabrication

B2

عمل دوباره تولید کردن اجزاء یا مواد به منظور بهبود یا تعمیر.

The process of manufacturing something again, often for maintenance or improvement.

example
معنی(example):

دوباره تولید کردن اجزاء بیشتر از آنچه که انتظار می‌رفت زمان برد.

مثال:

The refabrication of the components took longer than expected.

معنی(example):

دوباره تولید کردن برای حفظ عملکرد تجهیزات ضروری است.

مثال:

Refabrication is necessary to maintain the equipment’s performance.

معنی فارسی کلمه refabrication

: معنی refabrication به فارسی

عمل دوباره تولید کردن اجزاء یا مواد به منظور بهبود یا تعمیر.