معنی فارسی refaction

B2

شکست، تغییر مسیر یا ویژگی یک ماده به خاطر تغییر شرایط

The change in direction or properties of a material due to varying conditions.

example
معنی(example):

تغییر شکل فلز خواص آن را تغییر داد.

مثال:

The refaction of the metal altered its properties.

معنی(example):

دانشمندان به بررسی شکست نور در محیط‌های مختلف پرداختند.

مثال:

Scientists studied the refaction of light in different mediums.

معنی فارسی کلمه refaction

: معنی refaction به فارسی

شکست، تغییر مسیر یا ویژگی یک ماده به خاطر تغییر شرایط