معنی فارسی refallen
B1دوباره سقوط کرده، به وضعیتی نامطلوب بازگشتن.
Having returned to a worse state or condition after an improvement.
- VERB
example
معنی(example):
او احساس کرد که دوباره به عادات بد بازگشته است.
مثال:
He felt that he had refallen into bad habits.
معنی(example):
شهر پس از این رویداد دوباره به آشفتگی بازگشت.
مثال:
The city had refallen into chaos after the event.
معنی فارسی کلمه refallen
:
دوباره سقوط کرده، به وضعیتی نامطلوب بازگشتن.