معنی فارسی refalling

B1

سقوط دوباره، به وضعیت پایین‌تر یا نامطلوب بازگشتن.

The act of returning to a worse state or condition.

example
معنی(example):

برگ‌ها در حال سقوط دوباره هستند در حالی که پاییز پیش می‌رود.

مثال:

The leaves are refalling as autumn progresses.

معنی(example):

در داستان، قهرمان دوباره سقوط می‌کند.

مثال:

In the story, the hero is refalling from grace.

معنی فارسی کلمه refalling

: معنی refalling به فارسی

سقوط دوباره، به وضعیت پایین‌تر یا نامطلوب بازگشتن.