معنی فارسی refalls
B1دوباره به چیزی علاقهمند شدن یا دوباره عاشق چیزی شدن، معمولاً برای چیزهایی که قبلاً دوست داشتهایم.
To fall in love again; to re-develop affection or interest for someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
او هر بار که به شهر میرود، دوباره عاشق آن میشود.
مثال:
He refalls in love with the city every time he visits.
معنی(example):
او هر وقت وقت آزاد دارد، دوباره به سرگرمیهای قدیمیاش علاقهمند میشود.
مثال:
She refalls for her old hobbies whenever she has free time.
معنی فارسی کلمه refalls
:
دوباره به چیزی علاقهمند شدن یا دوباره عاشق چیزی شدن، معمولاً برای چیزهایی که قبلاً دوست داشتهایم.