معنی فارسی refamiliarize

B1

دوباره آشنا شدن با چیزی، معمولاً برای یادگیری یا به‌روز کردن اطلاعات قبلی.

To make oneself familiar with something again.

example
معنی(example):

قبل از شروع، باید دوباره با دستورالعمل‌ها آشنا شوید.

مثال:

You should refamiliarize yourself with the guidelines before starting.

معنی(example):

بعد از به‌روزرسانی، مهم است که دوباره با نرم‌افزار آشنا شوید.

مثال:

It’s important to refamiliarize with the software after an update.

معنی فارسی کلمه refamiliarize

: معنی refamiliarize به فارسی

دوباره آشنا شدن با چیزی، معمولاً برای یادگیری یا به‌روز کردن اطلاعات قبلی.