معنی فارسی refamiliarizing

B1

عمل دوباره آشنا کردن کسی با اطلاعات یا مفاهیم، جهت یادآوری یا تسهیل یادگیری.

The act of making someone familiar with something again.

example
معنی(example):

دوباره آشنا کردن دانش‌آموزان با مطالب برای یادگیری مؤثر ضروری است.

مثال:

Refamiliarizing students with the material is essential for effective learning.

معنی(example):

کارگاه بر دوباره آشنا کردن شرکت‌کنندگان با رویه‌های ایمنی تمرکز داشت.

مثال:

The workshop focused on refamiliarizing participants with the safety procedures.

معنی فارسی کلمه refamiliarizing

: معنی refamiliarizing به فارسی

عمل دوباره آشنا کردن کسی با اطلاعات یا مفاهیم، جهت یادآوری یا تسهیل یادگیری.