معنی فارسی refectioner
B1شخصی که به بررسی و تفکر درباره امور میپردازد.
A person who engages in reflection or contemplation.
- NOUN
example
معنی(example):
به عنوان یک نظریهپرداز، او اغلب مباحثی درباره رشد شخصی را رهبری میکرد.
مثال:
As a refectioner, he often led discussions about personal growth.
معنی(example):
نظریهپرداز همه شرکتکنندگان را به اشتراک گذاشتن افکارشان تشویق کرد.
مثال:
The refectioner encouraged all participants to share their thoughts.
معنی فارسی کلمه refectioner
:
شخصی که به بررسی و تفکر درباره امور میپردازد.