معنی فارسی refed
B1وارد کردن دوباره یا بازگرداندن چیزی به مکان قبلی خود.
To insert or place something again into its original location.
- VERB
example
معنی(example):
بعد از غذا، او باقیماندهها را در یخچال گذاشت.
مثال:
After the meal, she refed the leftovers into the fridge.
معنی(example):
او مدارک را بعد از اتمام کار در کمد فایل قرار داد.
مثال:
He refed the documents into the filing cabinet once he was done.
معنی فارسی کلمه refed
:
وارد کردن دوباره یا بازگرداندن چیزی به مکان قبلی خود.