معنی فارسی refederalize
B2عمل بازگرداندن چیزی به حالت فدرال یا به مقامات فدرالی.
To return something to a federal form or to federal authority.
- VERB
example
معنی(example):
دولت برنامهریزی کرده است تا برخی برنامهها را برای کارآیی بیشتر به فدرال بازگرداند.
مثال:
The government plans to refederalize certain programs for efficiency.
معنی(example):
آنها قصد دارند سیستم بهداشت و درمان را به فدرال بازگردانند تا دسترسی برابر را تضمین کنند.
مثال:
They aim to refederalize the healthcare system to ensure equal access.
معنی فارسی کلمه refederalize
:
عمل بازگرداندن چیزی به حالت فدرال یا به مقامات فدرالی.