معنی فارسی refeeding
B1عمل دوباره تغذیه کردن را توصیف میکند.
The process of giving food again.
- VERB
example
معنی(example):
دوباره تغذیه کردن بعد از روزهداری برای جلوگیری از مشکلات سلامتی بسیار مهم است.
مثال:
Refeding is crucial after fasting to avoid health issues.
معنی(example):
ماهیهای دوباره تغذیهشده نشانههایی از بهبودی در سلامتی نشان دادند.
مثال:
The refed fish showed signs of improved health after refeeding.
معنی فارسی کلمه refeeding
:
عمل دوباره تغذیه کردن را توصیف میکند.