معنی فارسی refeel
B1دوباره احساس کردن یک وضعیت عاطفی یا جسمی.
To experience again an emotional or physical state.
- VERB
example
معنی(example):
پس از یک روز طولانی، دوست دارم راحتیهای خانه را دوباره احساس کنم.
مثال:
After a long day, I like to refeel the comforts of home.
معنی(example):
خوب است که بعد از یک زمان سخت، گرمای دوستی را دوباره احساس کنیم.
مثال:
It's nice to refeel the warmth of friendship after a tough time.
معنی فارسی کلمه refeel
:
دوباره احساس کردن یک وضعیت عاطفی یا جسمی.