معنی فارسی reflectively

B2

به‌طور تأملی، به شیوه‌ای که در آن شخص به افکار و احساسات خود توجه می‌کند.

In a manner that shows deep or serious thought about something.

example
معنی(example):

او به‌طور تأملی درباره اشتباهات گذشته‌اش صحبت کرد.

مثال:

He spoke reflectively about his past mistakes.

معنی(example):

این شعر خوانندگان را به تفکر تأملی دعوت می‌کند.

مثال:

The poem invites readers to think reflectively.

معنی فارسی کلمه reflectively

: معنی reflectively به فارسی

به‌طور تأملی، به شیوه‌ای که در آن شخص به افکار و احساسات خود توجه می‌کند.