معنی فارسی refluxing

B1

عمل برگشت محتویات معده به مری که می‌تواند باعث سوزش یا درد شود.

The process of stomach contents flowing back into the esophagus.

verb
معنی(verb):

To flow back or return.

مثال:

the refluxing tide

معنی(verb):

To boil a liquid in a vessel having a reflux condenser

noun
معنی(noun):

An act of boiling with a reflux condenser.

example
معنی(example):

ریفلاکس می‌تواند برای بسیاری از افراد ناراحت‌کننده باشد.

مثال:

Refluxing can be uncomfortable for many individuals.

معنی(example):

پزشک به من توصیه کرد که از غذاهایی که باعث ریفلاکس می‌شوند، خودداری کنم.

مثال:

The doctor advised me to avoid foods that lead to refluxing.

معنی فارسی کلمه refluxing

: معنی refluxing به فارسی

عمل برگشت محتویات معده به مری که می‌تواند باعث سوزش یا درد شود.