معنی فارسی reformationary

B2

اصلاح‌طلبانه، مربوط به یا مربوط به یک روند اصلاحی.

Pertaining to the act of reform; especially relating to significant reform movements.

example
معنی(example):

جنبش‌های اصلاحی به دنبال رسیدگی به بی‌عدالتی‌های اجتماعی بودند.

مثال:

The reformationary movements sought to address social injustices.

معنی(example):

او در یک گروه اصلاحی که بر مسائل زیست‌محیطی تمرکز داشت، شرکت کرد.

مثال:

She became involved in a reformationary group focused on environmental issues.

معنی فارسی کلمه reformationary

: معنی reformationary به فارسی

اصلاح‌طلبانه، مربوط به یا مربوط به یک روند اصلاحی.