معنی فارسی refreshful
B1تازهکننده، به معنای ایجاد احساس تازگی و نشاط.
Providing a feeling of freshness and rejuvenation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نوشیدنی تازهکننده در یک روز گرم تابستانی عالی بود.
مثال:
The refreshful drink was perfect on a hot summer day.
معنی(example):
او منظره تازهکننده از کوه را دلپذیر یافت.
مثال:
She found the refreshful view from the mountain refreshing.
معنی فارسی کلمه refreshful
:
تازهکننده، به معنای ایجاد احساس تازگی و نشاط.