معنی فارسی regenerately
B1به طور مربوط به فرآیند بازسازی و تجدید.
In a manner that relates to or promotes regeneration.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گیاه به طور بازسازیشونده بعد از برش رشد میکند.
مثال:
The plant regenerately grows after being cut.
معنی(example):
او به طور بازسازیشونده صحبت کرد و بر نیاز به بهبودی تأکید نمود.
مثال:
She spoke regenerately, emphasizing the need for recovery.
معنی فارسی کلمه regenerately
:
به طور مربوط به فرآیند بازسازی و تجدید.