معنی فارسی regeneratively

B1

به شکلی که با فرآیند بازسازی مرتبط باشد.

In a way that promotes or involves regeneration.

example
معنی(example):

آنها به طور بازسازی‌شونده برای ترمیم چشم‌انداز آسیب‌دیده کار کردند.

مثال:

They worked regeneratively to restore the damaged landscape.

معنی(example):

این رویکرد به طور بازسازی‌شونده برای نتایج بهتر اعمال شد.

مثال:

The approach was applied regeneratively for better outcomes.

معنی فارسی کلمه regeneratively

: معنی regeneratively به فارسی

به شکلی که با فرآیند بازسازی مرتبط باشد.