معنی فارسی regenerator

B2

دستگاهی که برای بازسازی یا تجدید منابع استفاده می‌شود.

A device or substance that regenerates, particularly in industrial or scientific contexts.

example
معنی(example):

دستگاه بازسازی‌کننده در موتور کارایی سوخت را بهبود می‌بخشد.

مثال:

The regenerator in the engine improves fuel efficiency.

معنی(example):

یک دستگاه بازسازی‌کننده در بسیاری از فرآیندهای صنعتی ضروری است.

مثال:

A regenerator is essential in many industrial processes.

معنی فارسی کلمه regenerator

: معنی regenerator به فارسی

دستگاهی که برای بازسازی یا تجدید منابع استفاده می‌شود.