معنی فارسی regimenal

B1

مرتبط با برنامه خاصی که برای دستیابی به نتایج مشخص ایجاد شده است.

Relating to a regimen, which is a prescribed course of medical treatment, diet, or exercise.

example
معنی(example):

او یک روال منظم را دنبال می‌کند تا سالم و مناسب بماند.

مثال:

She follows a regimenal routine to stay healthy and fit.

معنی(example):

یک رویکرد منظم به ورزش می‌تواند به طور چشمگیری به سلامتی کل کمک کند.

مثال:

A regimenal approach to exercise can greatly benefit overall health.

معنی فارسی کلمه regimenal

: معنی regimenal به فارسی

مرتبط با برنامه خاصی که برای دستیابی به نتایج مشخص ایجاد شده است.