معنی فارسی regimentalled

B1

دارای سیستم و نظمی خاص و دقیق.

Having a structured and disciplined approach.

example
معنی(example):

تیم یک برنامه غذایی منظم را دنبال کرد تا عملکرد خود را بهبود بخشد.

مثال:

The team followed a regimentalled eating plan to enhance performance.

معنی(example):

برنامه ورزشی منظم او نتایج قابل توجهی به بار آورد.

مثال:

His regimentalled workout plan yielded remarkable results.

معنی فارسی کلمه regimentalled

: معنی regimentalled به فارسی

دارای سیستم و نظمی خاص و دقیق.