معنی فارسی regimentally

B1

به شیوه‌ای منظم و بر اساس یک برنامه خاص عمل کردن.

In a manner that is systematic and disciplined.

example
معنی(example):

این پروژه به‌طور منظم برنامه‌ریزی شده بود تا اطمینان حاصل شود که در زمان مقرر به پایان برسد.

مثال:

The project was regimentally scheduled to ensure timely completion.

معنی(example):

او به‌طور منظم به تحصیلات خود پرداخت تا به اهداف تحصیلی‌اش برسد.

مثال:

He approached his studies regimentally to achieve his academic goals.

معنی فارسی کلمه regimentally

: معنی regimentally به فارسی

به شیوه‌ای منظم و بر اساس یک برنامه خاص عمل کردن.