معنی فارسی regimentation

B2

نظام‌مندی، فرآیند سازماندهی و نظم‌دهی به فعالیت‌ها و افراد به منظور دستیابی به یک هدف خاص.

The act of organizing or controlling a group of people in a systematic way.

example
معنی(example):

نظام‌مندی برنامه آموزشی به همه کمک می‌کند تا متمرکز بمانند.

مثال:

The regimentation of the training program helps everyone stay focused.

معنی(example):

نظام‌مندی در ارتش برای حفظ نظم بسیار مهم است.

مثال:

Regimentation is crucial in the military for maintaining discipline.

معنی فارسی کلمه regimentation

: معنی regimentation به فارسی

نظام‌مندی، فرآیند سازماندهی و نظم‌دهی به فعالیت‌ها و افراد به منظور دستیابی به یک هدف خاص.