معنی فارسی regiminal
B1نظاممندی، مرتبط با قدرتها و وظایف قانونی و انضباطی.
Related to governance, authority, or the enforcement of rules.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قدرتهای نظاممندی اغلب با اختیارات قانونی مرتبط هستند.
مثال:
The regiminal powers are often associated with legal authority.
معنی(example):
در یک زمینه نظاممندی، رهبران قوانین را به نفع جامعه خود اجرا میکنند.
مثال:
In a regiminal context, leaders enforce rules for the benefit of their community.
معنی فارسی کلمه regiminal
:
نظاممندی، مرتبط با قدرتها و وظایف قانونی و انضباطی.