معنی فارسی regimentary

B1

مرتبط با نظامی یا سازماندهی منظم.

Relating to a regiment or a systematic method of organization.

example
معنی(example):

آنها یک رویکرد منظم برای مدیریت مالی خود را اتخاذ کردند.

مثال:

They adopted a regimentary approach to manage their finances.

معنی(example):

یک برنامه منظم اطمینان می‌دهد که هر جزئیات به‌سرعت مورد توجه قرار گیرد.

مثال:

A regimentary plan ensures every detail is attended to promptly.

معنی فارسی کلمه regimentary

: معنی regimentary به فارسی

مرتبط با نظامی یا سازماندهی منظم.