معنی فارسی regioned
B1منطقهای، به معنای تقسیم یا سازماندهی موضوعات بر اساس مناطق مشخص.
Divided or organized according to specific regions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گزارش به بخشهای مختلف برای وضوح تقسیمبندی شد.
مثال:
The report was regioned into different sections for clarity.
معنی(example):
تحلیلهای منطقهای میتوانند بینشهایی درباره نیازهای محلی ارائه دهند.
مثال:
Regioned analyses can provide insights into local needs.
معنی فارسی کلمه regioned
:
منطقهای، به معنای تقسیم یا سازماندهی موضوعات بر اساس مناطق مشخص.