معنی فارسی regulatively
B1به صورت تنظیمی، به روشهای کنترل و مقرراتگذاری اشاره دارد.
In a manner that relates to regulation.
- ADVERB
example
معنی(example):
از نظر تنظیمی، قوانین جدید هدف بهبود استانداردهای ایمنی را دارند.
مثال:
Regulatively, the new laws aim to improve safety standards.
معنی(example):
شرکت به طور تنظیمی عمل کرد تا از رعایت قوانین اطمینان حاصل کند.
مثال:
The company acted regulatively to ensure compliance with regulations.
معنی فارسی کلمه regulatively
:
به صورت تنظیمی، به روشهای کنترل و مقرراتگذاری اشاره دارد.