معنی فارسی regurgitative
B2نسبت به عمل برگرداندن، بهویژه در رفتارهای غذایی.
Relating to the act of regurgitation, especially in animals or biology.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفلکس برگرداندن بخشی از فرآیند گوارش است.
مثال:
The regurgitative reflex is part of the digestive process.
معنی(example):
برخی از حیوانات برای تغذیه فرزندان خود رفتارهای برگرداندن دارند.
مثال:
Certain animals have regurgitative behaviors for feeding their young.
معنی فارسی کلمه regurgitative
:
نسبت به عمل برگرداندن، بهویژه در رفتارهای غذایی.