معنی فارسی reillume

B1

دوباره روشن کردن، به حالت اولیه برگشتن.

To illuminate again or bring light back to something.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت نقاشی‌های قدیمی‌اش را دوباره روشن کند.

مثال:

The artist decided to reillume his old paintings.

معنی(example):

شما می‌توانید مسیر خود را با ایده‌های جدید دوباره روشن کنید.

مثال:

You can reillume your path with new ideas.

معنی فارسی کلمه reillume

: معنی reillume به فارسی

دوباره روشن کردن، به حالت اولیه برگشتن.