معنی فارسی reimbarkation
B1دوباره سوار شدن، فرآیندی که در آن افراد دوباره بر یک وسیله نقلیه سوار میشوند.
The process of boarding again, especially after a break.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره سوار شدن برای ساعت ۵ بعدازظهر در بندر برنامهریزی شده بود.
مثال:
Reimbarkation was scheduled for 5 PM at the dock.
معنی(example):
فرآیند دوباره سوار شدن سریع و منظم بود.
مثال:
The reimbarkation process was quick and organized.
معنی فارسی کلمه reimbarkation
:
دوباره سوار شدن، فرآیندی که در آن افراد دوباره بر یک وسیله نقلیه سوار میشوند.