معنی فارسی reimpatriation

B2

فرآیند بازگشت به وطن پس از زندگی در کشور دیگر.

The act or process of returning to one's home country.

example
معنی(example):

فرآیند بازگشت به وطن می‌تواند پیچیده و طولانی باشد.

مثال:

The reimpatriation process can be complicated and lengthy.

معنی(example):

آنها یک سمینار درباره بازگشت به وطن برای مهاجران برگزار کردند.

مثال:

They organized a seminar on reimpatriation for immigrants.

معنی فارسی کلمه reimpatriation

: معنی reimpatriation به فارسی

فرآیند بازگشت به وطن پس از زندگی در کشور دیگر.