معنی فارسی reindebtedness

B1

وضعیت بدهکاری دوباره، زمانی که یک فرد یا سازمان مجدداً به بدهکاری دچار می‌شود.

The state of being in debt again.

example
معنی(example):

بدهکاری دوباره کشور نگرانی‌هایی را در میان تحلیلگران اقتصادی به وجود آورد.

مثال:

The nation's reindebtedness raised concerns among economic analysts.

معنی(example):

بدهکاری دوباره می‌تواند در صورت مدیریت نادرست منجر به ناپایداری مالی شود.

مثال:

Reindebtedness can lead to financial instability if not managed properly.

معنی فارسی کلمه reindebtedness

: معنی reindebtedness به فارسی

وضعیت بدهکاری دوباره، زمانی که یک فرد یا سازمان مجدداً به بدهکاری دچار می‌شود.