معنی فارسی reindexed
B1دوباره ایندکس شده، به حالت جدیدی از ایندکس در آمده است.
Having undergone the process of being indexed again.
- VERB
example
معنی(example):
فایلها دوباره ایندکس شدند تا کارایی جستجو افزایش یابد.
مثال:
The files were reindexed to improve search efficiency.
معنی(example):
پس از اینکه سیستم دوباره ایندکس شد، کاربران عملکرد سریعتری را تجربه کردند.
مثال:
After the system was reindexed, users noticed faster performance.
معنی فارسی کلمه reindexed
:
دوباره ایندکس شده، به حالت جدیدی از ایندکس در آمده است.