معنی فارسی reinducement
B1فرایند دوباره ایجاد کردن یک وضعیت یا فرآیند.
The act of inducing something again.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره ایجاد برنامه آموزشی به بهبود مهارتها کمک کرد.
مثال:
The reinducement of the training program helped improve skills.
معنی(example):
دوباره ایجاد شرایط برای نتایج بهتر ضروری است.
مثال:
The reinducement of conditions is necessary for better outcomes.
معنی فارسی کلمه reinducement
:
فرایند دوباره ایجاد کردن یک وضعیت یا فرآیند.