معنی فارسی reinduces

B1

دوباره ایجاد کردن یا تجدید یک فرآیند یا وضعیت.

To induce something again.

example
معنی(example):

این روش شرایط قبلی را برای آزمایش دوباره ایجاد می‌کند.

مثال:

The method reinduces the previous conditions for testing.

معنی(example):

او درمان را هر چند هفته یک بار دوباره ایجاد می‌کند.

مثال:

He reinduces the treatment every few weeks.

معنی فارسی کلمه reinduces

: معنی reinduces به فارسی

دوباره ایجاد کردن یا تجدید یک فرآیند یا وضعیت.