معنی فارسی reinflict

B1

دوباره تحمیل کردن، به معنای وارد آوردن دوباره آسیب یا مشکل به یک موضوع یا شخص است.

To impose or cause something bad to happen again, particularly harm or mistakes.

example
معنی(example):

نابخردانه است که اشتباهات یکسان را در پروژه‌های آینده دوباره تحمیل کنیم.

مثال:

It's unwise to reinflict the same mistakes in future projects.

معنی(example):

او ترس داشت که به طور ناخواسته آسیب دوباره‌ای بزند.

مثال:

He feared that he might reinflict harm inadvertently.

معنی فارسی کلمه reinflict

: معنی reinflict به فارسی

دوباره تحمیل کردن، به معنای وارد آوردن دوباره آسیب یا مشکل به یک موضوع یا شخص است.