معنی فارسی reinfliction
B1بازآسیب، اشاره به درد یا آسیب مجدد به منطقهای پس از درمان اولیه.
The act of inflicting something again, especially pain or injury.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک درباره بازگشت درد پس از جراحی هشدار داد.
مثال:
The doctor warned against the reinfliction of pain after the surgery.
معنی(example):
بازگشت آسیب میتواند به عوارض بیشتری منجر شود.
مثال:
Reinfliction of the injury could lead to further complications.
معنی فارسی کلمه reinfliction
:
بازآسیب، اشاره به درد یا آسیب مجدد به منطقهای پس از درمان اولیه.