معنی فارسی reinfluenced

B1

تأثیرگذاری دوباره، به معنای تحت تأثیر قرار گرفتن مجدد بر اساس اطلاعات یا مشاهدات جدید.

Having been influenced again, often resulting from new information or arguments.

example
معنی(example):

او در حین مناظره از طریق استدلال‌های متقاعدکننده احساس بازتأثیرگذاری کرد.

مثال:

She felt reinfluenced by the persuasive arguments during the debate.

معنی(example):

مخاطبان تحت تأثیر دوباره شواهد جدید ارائه‌شده قرار گرفتند.

مثال:

The audience was reinfluenced by the new evidence presented.

معنی فارسی کلمه reinfluenced

: معنی reinfluenced به فارسی

تأثیرگذاری دوباره، به معنای تحت تأثیر قرار گرفتن مجدد بر اساس اطلاعات یا مشاهدات جدید.