معنی فارسی reinhabitation
C1دوباره ساکن شدن در مکانی، به ویژه پس از یک دوره خالی بودن.
The act of resettling or occupying a previously inhabited area.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره ساکن شدن در روستای متروکه با ورود خانوادههای جدید شروع شده است.
مثال:
The reinhabitation of the abandoned village has started with new families moving in.
معنی(example):
دوباره سکونت میتواند به بازسازی جوامعی که در طول زمان از بین رفتهاند کمک کند.
مثال:
Reinhabitation can help restore communities that have been lost over time.
معنی فارسی کلمه reinhabitation
:
دوباره ساکن شدن در مکانی، به ویژه پس از یک دوره خالی بودن.