معنی فارسی rejudgement
B1قضاوت مجدد، فرآیند قضاوت دوباره در مورد یک مورد یا وضعیت.
The act of judging something again.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره قضاوت پرونده به نتیجهای متفاوت از آنچه انتظار میرفت منجر شد.
مثال:
The rejudgement of the case led to a different outcome than expected.
معنی(example):
دوباره قضاوت آنها در مورد وضعیت بینشهای جدیدی ارائه داد.
مثال:
Their rejudgement of the situation provided new insights.
معنی فارسی کلمه rejudgement
:
قضاوت مجدد، فرآیند قضاوت دوباره در مورد یک مورد یا وضعیت.