معنی فارسی rejudging
B1دوباره قضاوت کردن، ارزیابی مجدد یک موضوع یا شخص بر اساس شواهد یا اطلاعات تازه.
To evaluate or judge again, often with new evidence or perspectives.
- VERB
example
معنی(example):
پس از مرور شواهد، آنها تصمیم گرفتند دوباره قضاوت کنند.
مثال:
After reviewing the evidence, they decided to rejudge the case.
معنی(example):
کمیته هفته آینده متقاضیان را دوباره قضاوت خواهد کرد.
مثال:
The committee will be rejudging the applicants next week.
معنی فارسی کلمه rejudging
:
دوباره قضاوت کردن، ارزیابی مجدد یک موضوع یا شخص بر اساس شواهد یا اطلاعات تازه.