معنی فارسی rejumble
B1به هم ریختن دوباره، از نو بازآرایی کردن اجزا یا عناصر.
To mix or arrange something again, especially in a new order.
- VERB
example
معنی(example):
باید قطعات را دوباره به هم بریزم تا پازل را کامل کنم.
مثال:
I had to rejumble the pieces to complete the puzzle.
معنی(example):
او تصمیم گرفت ترتیب ارائهاش را دوباره به هم بریزد تا جذابتر شود.
مثال:
She decided to rejumble the order of her presentation to make it more engaging.
معنی فارسی کلمه rejumble
:
به هم ریختن دوباره، از نو بازآرایی کردن اجزا یا عناصر.