معنی فارسی rejustification

B1

توجیه مجدد، ارائه دلایل یا اسنادی که یک تصمیم یا عمل را پشتیبانی می‌کند.

The act of justifying again, especially in light of new information or changes.

example
معنی(example):

توجیه مجدد سیاست به دلیل داده‌های جدید لازم بود.

مثال:

The rejustification of the policy was necessary due to new data.

معنی(example):

آنها خواستار توجیه مجدد تخصیص‌های بودجه شدند.

مثال:

They called for a rejustification of the budget allocations.

معنی فارسی کلمه rejustification

: معنی rejustification به فارسی

توجیه مجدد، ارائه دلایل یا اسنادی که یک تصمیم یا عمل را پشتیبانی می‌کند.