معنی فارسی relaxative
B1مسهل، مادهای که به تسهیل حرکات روده کمک میکند.
A substance that promotes relaxation of the bowels.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک یک مسهل ملایم را برای کاهش ناراحتی من توصیه کرد.
مثال:
The doctor recommended a mild relaxative to ease my discomfort.
معنی(example):
بسیاری از دمنوشهای گیاهی میتوانند اثر مسهل بر روی بدن داشته باشند.
مثال:
Many herbal teas can have a relaxative effect on the body.
معنی فارسی کلمه relaxative
:
مسهل، مادهای که به تسهیل حرکات روده کمک میکند.