معنی فارسی relaxedness
B1آرامش، حالت یا کیفیت بودن در آرامش و بدون تنش.
The state or quality of being free from tension and anxiety.
- NOUN
example
معنی(example):
آرامش او در این رویداد باعث شد دیگران احساس راحتی کنند.
مثال:
Her relaxedness at the event helped put others at ease.
معنی(example):
آرامش اتاق، آن را به مکان عالی برای استراحت تبدیل کرد.
مثال:
The relaxedness of the room made it a great place to unwind.
معنی فارسی کلمه relaxedness
:
آرامش، حالت یا کیفیت بودن در آرامش و بدون تنش.