معنی فارسی reliberated
B1دوباره آزاد شده، حالتی است که افراد یا گروهها پس از آزادی دوباره به دست میآورند.
Having been freed again from oppression or confinement.
- VERB
example
معنی(example):
کشور بعد از سالها مبارزه دوباره آزاد شد.
مثال:
The country was reliberated after years of struggle.
معنی(example):
آنها وضعیت دوباره آزاد شده خود را با یک رژه جشن گرفتند.
مثال:
They celebrated their reliberated status with a parade.
معنی فارسی کلمه reliberated
:
دوباره آزاد شده، حالتی است که افراد یا گروهها پس از آزادی دوباره به دست میآورند.