معنی فارسی reliefless
B1حالت یا موقعیتی که در آن هیچگونه راحتی یا کمک وجود ندارد.
A state or condition characterized by the absence of relief or comfort.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت بدون راحتی دشوار بود.
مثال:
The reliefless situation was difficult to handle.
معنی(example):
او بعد از این از دست دادن، در وضعیتی بدون راحتی احساس گمگشتگی میکرد.
مثال:
He felt lost in a reliefless state after the loss.
معنی فارسی کلمه reliefless
:
حالت یا موقعیتی که در آن هیچگونه راحتی یا کمک وجود ندارد.