معنی فارسی relievement
B1تسکین، به حالتی اشاره دارد که در آن احساس راحتی و آرامش پس از برطرف شدن نگرانیها به دست میآید.
The state or feeling of being relieved, often from stress or discomfort.
- NOUN
example
معنی(example):
پزشک حس تسکین را به بیمار خود ارائه داد.
مثال:
The doctor provided a sense of relievement to his patient.
معنی(example):
تسکین پس از یک دوره طولانی اضطراب به وجود آمد.
مثال:
The relievement came after a long period of anxiety.
معنی فارسی کلمه relievement
:
تسکین، به حالتی اشاره دارد که در آن احساس راحتی و آرامش پس از برطرف شدن نگرانیها به دست میآید.